بررسی نیمرخ انعطافناپذیری شناختی در اختلالهای وسواسی ـ اجباری و افسردگی اساسی
/مهدی کریمی
دانشگاه تبریز: دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، گروه روانشناسی
۸۳ص
چاپی
کارشناسی ارشد
روانشناسی بالینی
۱۳۹۰/۱۱/۲۵
دانشگاه تبریز: دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، گروه روانشناسی
اختلالهای وسواسی ـ اجباری و افسردگی اساسی هردو از اختلالهای بسیار ناتوانساز هستند که معمولا به عنوان دو بیماری بدعلاج که نیازمند درمان مادامالعمر میباشند، در نظر گرفته میشوند .تحقیقات وجود ویژگیهای مشابهی را در این دو اختلال از نظر انعطافناپذیری شناختی نشان دادهاند، که از این منظر به انعطافناپذیری شناختی به عنوان یک عامل خطرساز مشترک در این بیماران نگاه میشود .هدف از پژوهش حاضر بررسی و مقایسهی نیمرخ انعطافناپذیری شناختی در این دو اختلال بود، که به این منظور سه گروه ۱۵ نفری از مبتلایان به اختلال وسواسی ـ اجباری، افسردگی اساسی و افراد عادی انتخاب شدند .سپس آزمونهای رایانهای تغییر آمایه ذهنی، حافظه اجرایی و کلمه-رنگ استروپ که مرتبط با سازهی انعطافناپذیری شناختی میباشند از آنها بهعمل آمد .دادههای حاصل با استفاده از نرمافزار۱۶ - spssو با روش تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت .نتایج به دست آمده نشان میدهند که هر دو اختلال از نظر نیمرخ انعطافناپذیری شناختی کاملا یکسانند و با افراد عادی تفاوت معناداری دارند.
Both Obsessive - Compulsive Disorder (OCD), and Major Depression Disorder (MDD), are from very disable disorders that usually consider as a terminally ills that need to a lifetime treatments. The literatures show common cognitive rigidity characteristics in these two disorders, that from this view the cognitive rigidity is a general risk factor for these disorders. The purpose of this research was study and comparing the cognitive rigidity profile among these disorders, that for this purpose three groups (each group consisted 15) from patient with OCD, MDD, and normal person was selected. Then the computers tasks Working memory, Task switching and Word - Color Stoop that are related with cognitive rigidity were done. Data using the software SPSS-16 and through the multivariate analysis (MANOVA) were analysis. The results show that both two disorders have a similar profile of cognitive rigidity and they have significant difference with control group.