یادداشتهای مربوط به کتابنامه ، واژه نامه و نمایه های داخل اثر
متن يادداشت
بصورت زیرنویس
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
کارشناسی ارشد
نظم درجات
در رشتهی فلسفه- گرایش غرب
زمان اعطا مدرک
۱۳۹۱/۰۴/۲۸
کسي که مدرک را اعطا کرده
تبریز
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
گرچه روش تحقیق فلسفی و پژوهش علمی سابقه طولانی در تفکر بشر دارد، به طوری که اندیشه های ارسطو در تدوین منطق صوری را می توان نخستین تلاش برجسته در منضبط ساختن تفکر و تدوین نظام های مختلف استدلال بشمار آورد ، ولی یافتن روش درست و کار آمد در پژوهش های فلسفی و علمی در دوران جدید و پس از تحولات عصر رنسانس اهمیت ویژه ای پیدا کرد .از اواخر دوران قرون وسطی زمزمه هایی در نقد روش غالب اندیشه فلسفی- که عموما بر پایه منطق ارسطویی استوار بود- شنیده می شد و متفکرانی همچون راجر بیکن در قرن چهاردهم میلادی علنا در برابر آن موضع میگرفتند .فرانسیس بیکن در قرن شانزدهم به عنوان منادی دوران جدید ، روش تجربی- استقرایی خود را به روش قیاسی ارسطویی ترجیح می داد ، ولی دکارت به عنوان فیلسوف عقل گرا بهره گیری از روش ریاضی یا هندسه تحلیلی را در تفکر فلسفی وجهه همت خویش قرار داده بود .اسپینوزا ، در دوران حماسی علم عقل گرای جدید و در فضای فلسفه دکارتی ، مطمئن ترین راه برای پرداختن به اندیشه فلسفی را استفاده از روش هندسی می دانست .مساله بنیادین این پایان نامه تبیین ماهیت روش هندسی و تلقی اسپینوزا از آن و ارزیابی میزان پایبندی خود وی به آن روش و توفیق یا عدم توفیق او در آکسیوم گذاری تفکر فلسفی است .فرضیه های اصلی این پژوهش عبارتند از ۱ : - بهره گیری از روش هندسی در تفکر فلسفی مسبوق به سابق است . ۲- روش هندسی همواره به عنوان یکی از روش های یقین آور در علوم عقلی مطرح بوده است . ۳- اسپینوزا در استفاده از روش هندسی عمیقا تحت تاثیر دکارت بوده است . ۴- بعد از اسپینوزا ، فیلسوفان دیگر - حتی عقل گرایان - به دلایلی از روش اسپینوزا اعراض کردند و آن را برای مباحث فلسفی مناسب تشخیص ندادند .هدف و غرض اصلی از این تحقیق ، ابتدا روشن ساختن چیستی روش هندسی و سپس نشان دادن نقاط قوت و ضعف آن به عنوان الگویی برای پژوهش و عرضه تفکر فلسفی است
متن يادداشت
oriented science accompanied with a wave of Cartesian philosophy, found geometrical method the most reliable approach. In this thesis, explaining Spinoza's geometrical method in nature and his very own perception of it, as well as evaluating his adherence to the method and his success or failure in making an axiom on philosophical concepts are fundamental issues to be discussed. The main hypotheses of the study are: 1.The use of geometrical method in philosophical concepts is precedent. 2.Geometrical method is one of the certain approaches in logical science. 3.Spinoza has been deeply influenced by Descartes geometrical method. 4.Other philosophers after Spinoza, even rationalists, based on some reasons, ignored Spinoza's method and declare it as insufficient. The main purposes of the current study are clarifying the entity of geometrical method as well as representing its strong and weak points to provide a model for later studies - inductive method over Aristotelian's deductive one. However, as a rational philosopher, Descartes took mathematical (analytical geometry) path down to the road of philosophical concepts. On the other hand, Spinoza, in epic era of new reason-Renaissance. Since the very late Middle Ages, a whisper of a criticism based on Aristotelian logic, was being heard on prevailing method of philosophical concepts and great thinkers such as Roger Bacon in fourteenth century stood out against it. In the sixteenth century, Francis Bacon as a herald of the New Age preferred his own experimental-Although the method of philosophical and scientific studies has a long history in human thinking, in a way that Aristotle's notions have been considered as the first significant attempt to discipline the method of thinking and to circulate various systems of reasoning, to seek for a right yet efficient method in philosophical and scientific studies has found a new importance in Post
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )