بررسی نابرابری در عوامل خطر رفتاری بیماریهای غیرواگیر در ایران: کاربرد روش Blinder-Oaxaca Decomposition
General Material Designation
[طرحهای تحقیقاتی و پروژهها]
First Statement of Responsibility
مهدی نوروزی
Subsequent Statement of Responsibility
بهرام ازمون
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Place of Manufacture
علوم توان بخشی و سلامت اجتماعیUniversity of Social Walfare and Rehabilitation
GENERAL NOTES
Text of Note
پیوست
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
زمینه و هدف:اکثر مطالعات صورت گرفته در زمینه نابرابری بهداشتی به خصوص در ایران تنها به تعیین نابرابری بسنده کرده و کمتر به مقوله علل و عوامل مرتبط پرداختهاند. از طرفی، نتایج تحلیل صورت گرفته بر روی دادههای نظام مراقبت عواملخطر بیماریهای غیرواگیر حکایت از توزیع ناهمگون و متفاوت عوامل خطر رفتاری همچون مصرف سیگار، تغذیه نامناسب، فعالیتهای بدنی ناکافی در نواحی و مناطق مختلف کشور داشته است. با توجه به 1) اهمیت این عوامل خطر برای بهداشت عمومی از نقطه نظر نوع و شدت ناتوانی، معلولیت و مرگ از بیماریهای منتسب به این عوامل، 2) هزینه جمعآوری دادههای معتبر قابل تکرار در پژوهشهای آتی، در این پژوهش با کاربرد فن تجزیهی (دکامپوز کردن) ذکر شده (اصطلاحا اوگزاکا) سعی خواهد شد عوامل مرتبط در ایجاد نابرابری منطقهای (شهر یا روستا) شناسایی شود. بنابراین، به تمام زوایای مرتبط با ایجاد این نابرابری توجه خواهد شد. مواد و روشها: در این مطالعه از دادههای گام اول و دوم آخرین نسخه برنامه مراقبت عوامل خطر بيماري هاي غير واگير جمهوري اسلامي ايران در سال 1390 استفاده خواهد شد. در برنامه مذکور با رويكرد گام به گام جهت گردآوری دادهها از پرسشگري با پرسشنامه(گام اول) و تكميل اطلاعات با سنجش هاي جسمي(گام دوم) و نهايت آزمايشگاهي(گام سوم) بهره برده شده است. جهت محاسبه وضعیت اقتصادی-اجتماعی افراد تحت بررسی از دادههای مرتبط و موجود در این زمینه در بررسی نظام مراقبت بیماریهای غیرواگیر، به روش آنالیز مولفه اصلی پلیکریک و با استفاده از ماتریکس همبستگی استفاده شد. نتایج :بیشترین و کمترین نسبت شیوع در بین عواملخطر تحت بررسی به ترتیب مربوط به مصرف کم میوه و سبزیجات و مصرف سیگار با 58/73 و 53/11 درصد بود. این نسبت برای فعالیت بدنی ناکافی 68/38 درصد برآورد گردید. نسبت شیوع مصرف کم میوه و سبزیجات و مصرف سیگار در در مناطق روستایی نسبت به مناطق شهری بیشتر بود. الگو این ارتباط برای فعالیت بدنی ناکافی متفاوت بود؛ بطوریکه شیوع در مناطق شهری نسبت به مناطق روستایی بالاتر بود. هیچ تفاوت آماری معنیداری بین دو منطقه سکونت شهری و روستایی یافت نگردید (05/0>p). بحث :با توجه به اینکه فعالیت شغلی شامل رفتوآمد به محل کار و همچنین افزایش فعالیت بدنی به دلیل ماهیت خود شغل نسبت قابل توجهی از فعالیتهای بدنی روزمره را در بزرگسالان را به خود اختصاص میدهد بنابراین، شایسته است در زمینه افزایش فعالیت بدنی به خصوص در شهرنشینان اقداماتی صورت گیرد.
Text of Note
Objectives: The present study aimed to identify the factors that contribute to this disparity. Methods: This was a population-based cross-sectional study based on the surveillance of risk factors of non-communicable diseases (SuRFNCD) of Iranian adults conducted in 2011. Multistaged sampling was performed to obtain the required study sample. The primary outcome was gender difference in the prevalence of sufficient physical activity (SPA). Total physical activity (TPA) was calculated as metabolic equivalents (METs) per minute during a typical week as recommended by the World Health Organization (WHO). Therefore, achieving 600 METminutes/week or more was defined as SPA. The nonlinear Blinder-Oaxaca decomposition technique was used to explain the disparity. Results: The predicted gap was 39/3%. About one-third of the gap was due to differences in the level of observable covariates. Among them, work status contributed the most (29.611%). A substantial portion of the gap remained unexplained by such differences, of which about 40% was related to unobservable variables. Conclusions: Intervention programs to reduce the gap should focus on increasing TPA among housewives and women with chronic diseases as well as those with a higher standard of living. In addition, it is essential to explore the impact of ethnicity and smoking status on women's TPA to promote health