شعر و عرفان قدمتی دیرینه و پیوندی عمیق و ناگسستنی با هم دارند. حضور خیره کننده شعرای عارف در آسمان شعر و ادب فارسی، رشته های ارتباطی ادب و عرفان را بیش از پیش محکم ساخته است. در این میان بوده اند شاعرانی که اگر چه در وادی عرفان کمتر قدم زده اند ولی با نشر و بسط اصطلاحات عرفانی، گرمای وادی عرفان را مضاعف و حلاوت اصطلاحات مربوط به آن را دوچندان ساخته اند. هر کدام از اصطلاحاتی که در میان عرفا متداول و مرسوم بوده، دارای بار معنایی خاص بوده است. یکی از این اصطلاحات عرفانی - ادبی، «سیر سر زانو» است که بسیاری از شاعران زبانو ادب فارسی، در لا به لای اشعار و سخنان خویش، بارها به آن اشاره کرده و بهره ها و ثمرات ارزنده ای برای سالکان پای بند به این سیر برشمرده اند. از قرین گردیدن واژه «سیر» به معنی حرکت و تعالی با «زانو»، می توان به این حقیقت دست یافت که شعرای عارف و دل آگاه، اعتقاد داشته اند که این سیر، مکتبی است که می تواند در تعالی جان و روح سالک الی الله مثمر ثمر باشد. این پژوهش سعی دارد با روش تحلیلی - توصیفی به تبیین جلوه های گوناگون این سیر بپردازد و هم چنین فواید ارزنده ای را که در راستای این مکتب در دیوان های شاعران به آن اشاره شده، تک تک برشمارد. این پژوهش به خاطر بدیع بودن موضوع و نیز اهمیت آن در وادی عرفان می تواند یافته ها و نتایج ارزنده ای را دربر داشته باشد.