موضوع رساله، «ترجمه و نقد بخش دوم کتاب The Death of God and the Meaning of Life » نوشته ی جولیان یانگ است. از مسائل مطرح در فلسفه ی دین، معنای زندگی است. از مهمترین بحث های مرتبط با مسأله ی معنای زندگی، ارتباط آن با دین و خداوند است. جولیان یانگ مسأله ی معنای زندگی را بر اساس دیدگاه چند اندیشمند، با توجه به وجود یا عدم وجود خدا، ارزیابی کرده است. این موضوع کتاب را به دو بخش تحت عنوان «پیش از مرگ خدا» و «پس از مرگ خدا» تقسیم می کند. در بخش اول به دیدگاهی فلسفی می پردازد که از افلاطون تا هگل و مارکس ادامه دارد و به نوعی از معنای زندگی، در جهانی دیگر یا در آینده ی همین جهان، باور دارد. بخش دوم، یعنی موضوع رساله، به فیلسوفانی می پردازد که هیچ اعتقادی به چنین معنایی ندارند و با این چالش مواجه هستند که با فقدان دیدگاه مابعدالطبیعی، زندگی چگونه می تواند معنادار باشد. این افراد عبارتند از: نیچه، هایدگر، سارتر، کامو، فوکو و دریدا. در واقع، بخش دوم کتاب واکنش فیلسوفان پساتجدد به فقدان دیدگاه سنتی درباره ی معنای زندگی و در نتیجه پوچ گرایی است. نویسنده نظر هر یک از متفکران را در معنای زندگی بشر در دوران پسامرگ خدا بررسی و رد می کند و در نهایت دیدگاه فلسفه ی متأخر هایدگر را، تحت این عنوان که همه ی انسان ها باید «محافظ» جهان باشند، به عنوان راهی برای یافتن معنای زندگی در فقدان خدا می پذیرد. در بخش نقد و بررسی، نخست به معرفی نویسنده، کتاب و موضوع آن پرداخته ایم و بدین سبب که بیشتر متفکران مطرح شده در بخش دوم اگزیستانسیالیست هستند، توضیحی پیرامون اگزیستانسیالیسم آمده است. در ادامه به علل و عوامل بی معنایی و معناداری زندگی و نیز آثار زندگی معنادارپرداخته ایم. در نهایت به ساختار و محتوای کلی و فصل های بخش دوم توجه شده است و دیدگاه های قابل قبول و غیرقابل قبول نویسنده و متفکران مورد بحث، بررسی شده است.